جوجوی 4 ماهه مامان
عزیز دلم تو 4 ماهت شده
وغلت زدنت خیلی خوب شده 
وهی میری زیر مبلها ومامان جلوی همه مبلها بالش بزرگ گذاشته تا تو نری وزیر مبلا گیر نکنی گلم اخه عسل مامان یه شب که من وتو وبابا خوابیده بودیم من وتو توی حال خوابیده بودیم من
صدای گریتو میشنیدم ولی پیدات نمیکردم اخه مامان خوابالو بود دنبال صدات اومد دیدم جیگر مامان زیر مبل گیر کرده از زیر مبل اوردمت بیرون و اروم شدی وخوابیدی از اون روز به بعد دیگه جلوی همه مبلها بالش می زارم تا تو نری اون زیر گیر کنی این روزا مامان خیلی خوشحاله چون میخوایم یه اپارتمان بخریم هر روز غروب من وتو وبابای میریم بنگاه دنبال خونه و خونه های زیادی رو میبینیم امیدوارم یه خونه خوب پیدا کنیم
عزیز دلم مامان
هر روز دستاتو میگیره تا تو راه بری این روزا پاهات قوی تر شده و وقتی دستاتو میگیرم اروم اروم قدماتو برمیداری تو ۴ماهیت برای اولین بار تو روروئک گذاشتمت واین عکس رو ازت گرفتمو تو یه لبخند خوشگل زدی اخه از روروئکت خیلی خوشت اومده بود ولی می ترسیدم استفاده ازروروئک زود باشه وبعد از عکس گرفتن دوباره روروئکت را بردم اتاقت گذاشتم وتو گریه کردی گلم وروروئکت را میخواستی عسل مامان همین روزا هر روز میزارمت تو روروئکت تا بازی کن
سلام مامان ارین خانومی خسته نباشی از طرف من به اون ارین قند و عشل بگو قدر این مامان با احساسشو بدونه خوشحال به حال ارین خان که همچین مامانی داره و خوشبحال مامان ارین که همچین قند عسلی داره که عشقش تو دل مامانش لونه کرده خوبه خوشم وبلاگت قشنگه جون میده واسه یه بچه که خاطراتش برا وقتی که بزرگ شد خاطره بشه براش موفق باشی .
خیلی مشتاق شدم این ارین که ایقده دوسش دارین و قند و عسل صداش میکنین و ببینم
مامان ارین نمیخواد یه عکسی از ارین خوش شانس بذاره؟
ممنونم پسر پدرپسرشجاع شما لطف دارید چشم حتما عکس میزارم